ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی علیه السلام:
شکرگزاری فراوان و صله رحم، عمر را زیاد میکنند و بر مُهلت زندگی میافزایند.
عیون الحکم والمواعظ(لیثی) ص 275، ح 4999
پشت پردههای داوری جشنواره ۳۸
نادیده گرفتن جواد عزتی، هادی حجازیفر و «آتابای»
مازیار میری: ما دوتا اشتباه در داوری کردیم و آن نامزد نشدن جواد عزتی در «شنای پروانه» و هادی حجازی فر در «آتابای» بود که ما این دو نفر را باید نامزد میکردیم و اشتباه کردیم. دلایلش بین ماست اما باید گفتوگو میکردیم و اینها را نامزد میکردیم.
فریدون جیرانی: متأسفم که «آتابای» جایزه نگرفت
مازیار میری: میدونیم چرا نگرفت حیف که ما قول و قرار میگذاریم هر آنچه در اتاق هست بسته میماند و من از بعضی داورها گلهمندم که بعضی گفتوگوها بیرون آمده است.
بخشی از صحبتهای دو عضو هیأت داوری جشنواره فیلم فجر در «کافه آپارات»
فریدون جیرانی: متأسفم که «آتابای» جایزه نگرفت
مازیار میری: میدونیم چرا نگرفت حیف که ما قول و قرار میگذاریم هر آنچه در اتاق هست بسته میماند و من از بعضی داورها گلهمندم که بعضی گفتوگوها بیرون آمده است.
بخشی از صحبتهای دو عضو هیأت داوری جشنواره فیلم فجر در «کافه آپارات»
در باب شیوه های مواجهه ما با ناکامی
از رنج بشر تا خلق اثر
فائزه طاهری
منتقد هنری
رنج، واقعیتی است که همه ما در طول زندگی آن را تجربه میکنیم. این امر چنان قطعی و فراگیر است که مکاتب و جنبشهایی نیز در طول تاریخ با هدف ارائه نسخهای برای رهایی از این رنج بهعنوان همراه همیشگی آدمی شکل گرفتند.
رنج را هرچه تعریف کنیم قدر مسلم آن است که همه بارها و بارها آن را احساس کردهایم، حال هر بار به نامی و به شکلی. چرا که همواره «امر ناموافق با نفس» - بهقول فارابی - در دنیایی که هیچ چیز آن قطعی نیست به وفور وجود دارد. رنج در نگاه ابن سینا هم با نوعی از ادراک ویژه موجود زنده هممعناست؛ تا مادامی که «روح از بدن مفارقت نکرده باشد» لااقل در دنیایی که تاکنون کیفیت و ماهیت آن را درک کردهایم؛ دنیایی که اعتباری به آن نیست و هر لحظه باید منتظر واقعه و بلایی آسمانی یا زمینی بود. در چنین دنیایی و با در نظر گرفتن میل ذاتی انسان به ثبات و اطمینان به فردا بهعنوان شرط حیات بشر در طول سالیان زندگی روی کره زمین، هرآنچه با این میل در تضاد قرارگیرد، احساس رنج و ناکامی در ما بهوجود میآورد و ناکامی قلمروی پهناوری دارد؛ به قول آلن دو باتن از لگد شدن پا گرفته تا مرگی نابهنگام را میتوان در این قلمرو جای داد. او ساختار اساسی ناکامی را تضاد خواستهای با واقعیت بنیادین تعریف میکند. در این دنیای بیثبات که هر لحظه واقعهای از گوشهای سر بر میآورد و با میل درونی انسان به فراموشی این بیثباتی که خود از هراس مواجهه با وضعیت ناآشنا میآید، رنج و ناکامی شاید بیشترین تجربه ما در دنیا باشد. پس کاری با اصل مسأله نمیتوان کرد اما جالب تر، شیوههای مواجهه ما با این ناکامی است. یکیدیگر از امور مسلم، واکنش آدمی در برابر ناکامیهاست، واکنشهایی که گاه دامن اطرافیانمان را هم میگیرد.
سنکا، فیلسوف رواقی رومی، استاد فن خطابه و نمایشنامهنویس، اوج حکمت را یادگرفتن این موضوع میداند که سرسختی و لجاجت جهان را با واکنشهایی مثل فوران خشم، احساس بدبختی، اضطراب، ترشرویی، خودبرحقبینی و بدگمانی بدتر نسازیم.
از نگاه سنکا که بنگریم، جهان سرسخت و لجوج است، در برابر این سرسختی و لجاجت، ما واکنشهایی چون فوران خشم، احساس بدبختی، اضطراب، ترشرویی، خودبرحقبینی و بدگمانی نشان میدهیم و اوج حکمت، بدتر نکردن وضعیت با واکنشهای خودمان است.
جامعهای گرفتار در سلسلهای از ناکامیها، همانند آنچه امروز در ایران میگذرد، بهترین نمونه بررسی واکنشهاست. مخصوصاً اگر فرصتی دست دهد تا تعدادی هنرمند گردهمآیند. جشنوارههای هنری فجر فرصت بینظیری را برای نمایش این واکنشها نزد هنرمندان فراهم کرد. فضای پرتنش جشنواره فیلم فجر که به جنگواره بیشتر میمانست نمایشی از واکنشهایی بود که همه در تعریف سنکا میگنجید: از فوران خشم تا ترشرویی و خودبرحقبینی. البته که قرار نبود این رویداد فرهنگی سالانه امسال با همه ناراحتیهایی که از سر گذراندیم شکل جشن داشته باشد اما میتوانست نمایشی از جدل و دلخوری و ترشرویی با یکدیگر هم نباشد.
در این میان اما چهره بزرگی نمونه اعلایی از مواجهه با رنج را خلق کرد؛ نمونهای قابل احترام از زمانی که رنج نزد انسان به عاملی برای خلق هنری تبدیل شود. اثری که در جریان جشنواره موسیقی فجر پخش شد: «مرثیهای برای پرواز ۷۵۲» اثر لوئیس چکناواریان؛ قطعهای ارکسترال و آوازی که برای سوگ عزیز و عزیزانی ساخته میشود. مهمترین نمونه رکوئیم به موتسارت تعلق دارد و به گفته رافائل پیشون (Raphaël Pichon) هنرمند فرانسوی و رهبر ارکستر، رکوئیم حکم مراسمی را دارد که برای زندگان و بازماندگان برگزار میشود. در قطعه چکناواریان رنج هست، درد هست، شیون هست، اضطراب و هراس از فاجعه هست و همه واکنشهای انسانی در مقابل رخدادی دردناک. با این تفاوت که همه این واکنشهای انسانی طبیعی در برابر رنج به شکل اثری هنری بروز میکند؛اینچنین که هنرمند با خلق اثر متأثر از واقعیت و رنجی واقعی و بیرونی، رشد میکند و در این رنج، جان خویش را صیقل میدهد و در عین حال دیگران را هم میهمان دریافت درونی خویش میکند. او اینچنین ذات هنرمند خویش را از هر ادعای هنری متمایز میکند. هنرمند رخداد بیرونی را عمیقاً درک کرده و بهدور از هر واکنش شتابزدهای آرام آرام آن را درون خویش میبرد و در عمق جانی متأثر از واقعه بیرونی، به خلق میاندیشد. در آثار ارزشمند و قابل تأمل دنیا و در سراسر تاریخ هنر و ادبیات، رنج و هنر چنان به یکدیگر آمیختهاند که برخی وجود رنج را لازمه خلق اثر میدانند و گواه اعتقادشان تعداد بیشمار این آثار است. خواه این امر حقیقت داشته باشد خواه نه، هنر میتواند از رنج به خلقی جاودان نائل آید.
گواه ادعایمان هم شعر انتخاب شده برای رکوئیم چکناواریان است که خود بیانگر نوعی رنج درونی شده است؛ رنجی که شاعری قرنها پیش آن را زیسته و به زیور طبع آراسته است:
شورش بلبلان سحر باشد/ خفته از صبح بیخبر باشد
تیرباران عشق خوبان را/ دل شوریدگان سپر باشد
عاشقان کشتگان معشوقند/ هر که زندهاست در خطر باشد
عاقلان از بلا بپرهیزند/ مذهب عاشقان دگر باشد
پای رفتن نماند سعدی را/ مرغ عاشق بریده پَر باشد. (سعدی)
نگاهی به داستان «شیلاندر» نوشته نرگس نظیف
در سرزنش نابرابری
علی شاهمرادی
نویسنده و مترجم
شیلاندر اولین رمان نرگس نظیف است که امسال از سوی «نشر سنگ» به بازار کتاب آمده و پر از دغدغههای زن امروز است. «برنار ماری کلتس» در نمایشنامه «در خلوت مزارع پنبه» میگوید: «شقاوت راستین و ترسناک این است که انسان یا حیوان، انسان یا حیوان دیگر را ناتمام بگذارد، که او را همچون سه نقطه در میان جملهای قطع کند، که پس از اینکه او را نگاه کرد، رویش را از او بازگرداند.» این بلایی است که مرد داستان بر سر زنی که ناتوان است، یا ناتوان نگه داشته شده، یا چیزی برساخته از هر دوی اینها، میآورد. شیلاندر تصویر زندگی یک زن ناتمام است، یا قصه زنان ناتمام. زنانی که نه عاشق، که اسیرند؛ همان چیزی که شخصیت محوری داستان نامش را «نوعی وابستگی شدید و عجیب» میگذارد که فردیت خود را در آن فراموش میکند. جایگاه یک زن در یک رابطه کجاست؟ چقدر از سوی دیگری اهمیت دارد و چقدر از سوی خود؟ و چه میزان از این وضعیت نابهنجار به انفعال زن برمیگردد و چقدر به یک روند دیرپا و تثبیت شده؟ این سؤالاتی است که ما در این متن با آن روبهروییم. زن و مرد اسم ندارند؛ زن از آن بابت که به شناسه همسرش شناخته میشود و مرد که انگار نماینده یک تاریخ است و نیازی به نامی مشخص ندارد. و حالا با رفتن این مرد، تنهایی و انفعالِ مضاعف، سرنوشت زنی است که درکش از زیستش، بیشتر از هر چیز، بر پیشینه این کجدیوارِ رابطه استوار است. مرد در این پیوستگی دلیلی نمیبیند که حتی توضیح بدهد چرا برای مدتی طولانی رهایش میکند و به مسافرت خارج از کشور میرود و نهایت حرفش میشود این که: «سفر تفریحی که نمیروم.» مسلم است که بخشی از این ادعای بر حق بودن ذاتی مرد، به تن دادن زن برمیگردد و مجاب کردن خود توسط خود. ارتباط در شیلاندر فقط بحث یک اشتباه نیست، کاملاً نگرانکننده است؛ شخصیت اصلی در این قصه هویت فردی را وامینهد و در بیان احساسات، به خود به مثابه یک غیریت مینگرد؛ شخصیت اصلی در خودش غایب است و نه تنها نمیتواند بر تنهاییاش چیره شود، بلکه با وجودِ دانستن، با واگویههایی منفعلانه برای مدارایی بیفایده دلیل میتراشد. واقعیت این است که اینگونه ناتوان وارد زندگی دیگری شدن، نه تنها چیزی به تو اضافه نمیکند، که هر آنچه را داری ویران میکند و از تو میگیرد، و سالهای سال است که زنان زیادی همان زندگی نیمبند خود را نیز در پیوند با نظمی مردسالارانه از کف دادهاند. حافظه که میتواند نقشی مثبت در تحول یک انسان داشته باشد، در چنین شرایطی به عنوان یک ابزار خود دچار عادت و اعتیاد میشود و نقشش بیشتر از آشنایی دادن، به ایجاد بیگانگی برای شخص میانجامد و مدام مجابش میکند به فرو رفتن بیشتر در این زندگی بیمنطق. این تنهایی تا مغز استخوان، شبیه همان صدای بیمارگونه درون داستان است و هر دو جزئی از زندگی این زن شدهاند؛ صدایی که همیشه همراه شخصیت اصلی است و از خانهاش شروع میشود و تا کولهاش در ماشین و بعد صندلی کناریاش میآید؛ تنهاییای در عین تظاهر به با هم بودن و انکار تنهایی. نوشته علاوه بر معنا و دغدغهاش، در بحث فرم نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد. شگردهای متفاوت در روایت و تمهیدات نویسنده آن را به اثری خواندنی بدل کرده است؛ یکی از این گزینشهای بجا که در تعویض فضا و پرهیز از یکنواختی کار تأثیر بسزایی داشته، حکایت میمون و لاکپشت کلیله و دمنه است که به صورتی ارگانیک و دلنشین به حرف و شکل متن اضافه میکند. یا تشبیهاتی تا حدی دور از ذهن که نوشته را خواندنیتر میکند: ««چرا شوهرت تنها رفته؟» این طور بیمقدمه که میپرسد، مثل وقتهایی است که معلمها از جاهایی که هنوز نخوانده بودیم یا از پاورقی سؤال میکردند.» یا دادههایی که برای مخاطب جذابیت ایجاد میکند: «میگویم: «غَلیواژ یه نوع پرنده است که اسمهای مختلف داره، مثل زغن، موشگیر، غلیواژ یا کلیواژ.» میخواهم بگویم که این پرنده شش ماه نر است و شش ماه ماده، اما نمیگویم...» یکی دیگر از نقاط قوت داستان در پایانبندی آن است؛ جایی که نویسنده به متن و واقعیت وفادار میماند و به جای معجزه، نشان میدهد که پایان چنین آغازی، یکباره به فرار از جادوشدگی تاریخی زن ختم نمیشود و شخصیت محوری قصه دلخوش به چیزی میماند که با امکان و مجال و توانایی امروزش بیشتر از آن نمیتواند؛ و نشان میدهد هنوز کار بسیار میبرد تا زن بتواند جایگاهش را به عنوان یک انسان به دست آورد، که تا امروز میشود گفت فاصله زیادی از این جمله معروف «اینگه بورگ باخمن»، نویسنده و فیلسوف اتریشی نگرفتهایم: «فاشیسم اولین چیزی است که در هر رابطه زن و مردی شکل میگیرد.» شیلاندر، علاوه بر رسیدن به لذت خواندن یک کتاب خوب، نوشتهای است که بار دیگر پرسشهایی اساسی درباره شکاف و عدم توازن رابطه زن و مرد در ذهن خواننده خود ایجاد میکند؛ پرسشهایی که دیگر زمان مطالبه پیگیر پاسخهایشان رسیده است.
عکس نوشت
46 سانس اضافی برای بازدیدکنندگان! باز بودن ۸۱ ساعت یکسره دربهای نمایشگاه به روی مخاطبان، شمار روزانه بازدید10 هزارنفره و... اینها آمار و ارقامی است که از ایجاد رکورد جدید بازدیدکنندگان موزه «لوور» پاریس خبر میدهد؛ ارقامی که باعث شگفتی مدیران این موزه هم شده است: «حیرتآور است که یک هنرمند ایتالیایی رنسانس حتی پس از گذشت 500 سال از درگذشتش هنوز حیرت مردم عادی را برمیانگیزد.» نمایشگاه بزرگ لئوناردو داوینچی به مناسبت گرامیداشت پانصدمین سالروز درگذشت این هنرمند چیره دست رنسانس برگزار شده و یک رکورد جدید از تعداد بازدیدکنندگان را برای این موزه مطرح رقم زده است. ۱,۰۷۱,۸۴۰ نفر از سراسر جهان برای تماشای این نمایشگاه کمنظیر آثار داوینچی از «لوور» بازدید کردهاند. این رکورد با 540 هزار نفر بازدیدکننده پیش از این به نمایشگاه «اوژن دولاکروا» در سال ۲۰۱۸ تعلق داشت.
#کرونا
یگانه خدامی
بیماری کرونا هر روز یک ماجرا و داستان جدید دارد. یکی دو روز گذشته خبرهای غیررسمی درباره افزایش قیمت زنجبیل و لیموترش شنیده میشد چون در نسخههای خانگی مصرف این دو برای پیشگیری از کرونا توصیه میشوند. کاربران زیادی از افزایش قیمت لیموترش و زنجبیل مینویسند و در کنار گرانی ماسک و مواد ضد عفونیکننده به آن میپردازند. ضمن اینکه خیلیها هم این مسأله را مطرح میکنند که مفید بودن مصرف اینها در مقابل بیماری کرونا اصلاً ثابت نشده است:
«اینجا زنجبیل تازه کیلویی ۳۵ بود که الان بالای صد فروش میره.لیموی درجه یک کیلویی ۳۰ بود که الان اصلاً نیست بخوای بخری.سیر خشک کیلویی ۱۲ تومن بود که الان شصت هزار تومن فروش میره .سیر تازه ۶ تومن بود و الان ۱۵ فروش میره»
«زنجبیل 50 تومن بود و شده 150 تومن، وقتی میخریدم چند نفری پرسیدن چیه و باهاش چه میشه کرد؟ گفتم این مصرف عادی منه و توی غذا میریزمش، پرسیدن خوشمزه هم میشه؟»
«زنجبیل کیلویی 15 تومن شده کیلویی 75 تومن، قیمت سیر شده نجومی چرا؟ چون چهار تا آدم طب سنتی گفتن زنجبیل، کرونایی که 3 ماهه متولد شده رو از بین میبره»
«اگه به سیر و زنجبیل بود چینیها اصلاً نباید کرونا میگرفتن! هرچی میخورن سیر و زنجبیل داره! این طب سنتیها رو اصلاً نمیفهمم لااقل واسه چیزی بازاریابی کنن که مثال نقضش اینقدر دم دست نباشه!»
«متأسفانه در این حوزه ما با دومشکل عمده طرف هستیم
1. بی انصافی برخی فروشندهها در قیمتگذاری روی کالایی که میخوان بفروشن2. عدم نظارت جدی، قاطع و مستمر مسئولان سازمان تعزیرات بر گران فروشی فروشنده ها»
«دو سه روز پیش یکی اومد صندوق زنجبیل میوه فروشی محل ما رو یه جا خرید و برد!»
«این شرایط شرایطی نیست که بخوایم با گران فروشی و انبار کردن کالاهای بهداشتی به فکر جیبمون باشیم»
«پس از شایعات منتشر شده در فضای مجازی زنجبیل به کیلویی ۱۲۰ هزار و لیمو ترش و سیر تازه به کیلویی ۵۰ هزار تومان رسید.»
«مطابق منابع علمی و سازمان جهانی بهداشت هیچ غذایی در کاهش احتمال ابتلا به کرونا مؤثر نیست.»
«کی به ملت گفته زنجبیل بخورن؟!»
«ویتامین C هیچ تأثیر مثبتی در جلوگیری یا درمان کروناویروس نداره! همون مقداری که از گوجه فرنگی یا پیاز خوردن وارد بدنتون میشه کافیه.بیخود مکمل ویتامین C یا لیمو رو به قیمتهای گزاف نخرید. لیمو کیلو ۵۰ هزار تومن؟»
«طلا گرون شد. ماشین گرون شد. لیمو ترش گرون شد. زنجبیل گرون شد. ماسک احتکار و گرون شد. الکل و ژل ضدعفونیکننده احتکار و گرون شد. دیگه تا ابد نمیخوام از فرهنگ مون چیزی بشنوم.»
«هیچ میدونستید این نسخههای مسخرهای که از خودتون درمیارید یا به دکتر سمیعی برای مقابله با کرونا نسبت میدید قیمت هارو بالا برده؟»
«دیشب خانومی اومده بود، برای پیشگیری از کرونا، یه بطری عرق نعنا و دارچین و زنجبیل و عرق نمیدونم دیگه چیچی با سیر رو باهم قاطی کرده خورده. با تهوع شدید اومده. این معجونه فقط کارش این بود بکشوندت درمانگاه که کرونا بگیری.»
«در کنترل بازار همیشه ضعیف بودیم از پوشک بچه و رب و ماکارونی گرفته تا ماسک و ژل ضدعفونی و دستکش که الان حیاتی هستند. این چه شیوه کنترل بازار است که طی دو روز لیموترش بیش از صدوپنجاه درصد افزایش قیمت پیدا میکند؟»
حرکت رو به جلو جشنواره تجسمی فجر در دل رویدادهای ناگوار
هادی مظفری
مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ
و ارشاد اسلامی
جشنواره تجسمی فجر امسال با رویدادها و حاشیههای بسیار روبهرو شد. حالا هم که به اختتامیه جشنواره نزدیک شدهایم و ویروس کرونا به تمام حاشیههای پیشین اضافه شده است و در نتیجه همچنان خبری از برگزاری اختتامیه جشنواره نیست. مدیر کل مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در یادداشتی که برای روزنامه ایران نوشت، توضیح میدهد که «اگر امسال جشنواره تجسمی فجر آسیب دیده است، باید در نظر بگیریم که همه بخشهای هنر با آسیب جدی روبهرو شدهاند.»
جشنواره تجسمی امسال از خانهای متعددی گذشت تا به سرمنزل رسید و بارها و بارها حتی شرایطی بر آن عارض شد که حتی برگزاریاش را با اما و اگر مواجه کرده بود. رویدادهایی که بر این جشنواره گذشت هر کدام به تنهایی کافی بود که جشنواره تجسمی امسال یا در نطفه خفه شود یا در نیمه راه باز ماند. اما ارادهای وجود داشت که این جشنواره را با تمام قوا برگزار کنیم و حالا که اراده کردهایم، باید تمام توانمان را بگذاریم. شاید توقع این بود که فقط چراغش روشن باشد اما این خواسته ما نبود. ما برایش جنگیدیم که علاوه بر برگزار شدنش، کیفیت و حرکت رو به جلوی آن حفظ شود. این جشنواره مسیری را از سال گذشته شروع کرد و در آستانه دهه دوم عمرش باید به بازار هنر نزدیک میشد و بخشهایی مربوط به هنرمندان صاحب امضا بود که اضافه میشد وشعاع دایره خودش را باید بازتر میکرد و در جامعه بزرگتری حضور پیدا میکرد. همه اینها تصمیم جدیای بود که بعد از نظرسنجیهای متفاوت و آسیبشناسی دورههای قبل گرفته شد و امسال به خاطر رخدادهای پیرامونی که جشنواره را تحت تأثیرقرار داد و کار را بر ما سخت کرد تلاش کردیم به آن پایبند باشیم. ما تلاش کردیم جشنواره به عنوان محمل ارائه آثار هنری و نمایش فروش بخش مهمی از آثار باشد.
امسال جشنواره مسیر خود را طی کرد و به همان سمتی که تعیین شده بود حرکت کرد. طبیعی است شرایط اقتصادی کشور و تحریمها و پیدا شدن ویروس کرونا و اتفاقاتی که افتاد بر بازار هنر تأثیر گذاشت و این فقط مربوط به جشنواره تجسمی نیست بلکه روی گردش مالی کل بازار هنر تأثیر گذاشته است. اگر امسال جشنواره تجسمی فجر آسیب دیده است، باید در نظر بگیریم که همه بخشهای هنر با آسیب جدی روبهرو شدهاند. اما اراده بر این بود که امسال جشنواره با تمام سختیهایی که گذشت در مسیر رو به جلو حرکت کند و نباید قضاوت شود که جشنواره یک قدم به عقب گذاشته است.
ما امسال به لحاظ کمی 15 درصد رشد داشتهایم. اما اعلام درصد کیفی منطق عددی برایمان ندارد. اگر بگویم شاید شعار داده باشم اما هر بینندهای که آثار عکاسی و نقاشی را دید متوجه شد که آثار واقعاً رشد داشتهاند. سال گذشته شرایط مجسمه و هنرهای جدید بهتر بود اما امسال بخش عکاسی، نقاشی و کاریکاتور و نگارگری خیلی بهتر بود و بخش گرافیک و پوستر و تصویرگری با سال گذشته در یک سطح بودند. در سایر رشتهها تغییر محسوسی نداشتیم و شرایط سال گذشته حفظ شد و باید توجه داشته باشیم که این جشنواره از دل چه رویدادهایی به وجود آمد. اگر این شرایط نبود جشنواره چندین گام رو به جلو حرکت میکرد.
به مناسبت شهادت دهمین اختر تابناک آسمان عصمت و طهارت امام هادی (ع)
استمرار رسالت با صیانت از اصالت های مکتب
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
سامرا در ابرسیاه کینه و عداوت فرو رفته و وقوع فاجعهای بزرگ قریبالوقوع مینمود. همپیمانان ابلیس که از جام قدرت سرمست بودند بیآنکه پروای حرمت ماه رجب، که خشونت و خونریزی در آن حرام دانسته شده است را داشته باشند، مترصد فرصتی بودند تا کمر به قتل فرزند رسول خدا(ص) ببندند. همان رسولی که ادعای جانشینی او را داشتند وسکه حکومتشان به اعتبار نام او رواج داشت. عباسیان پس از مقطعی در دوران مأمون که ریاکارانه سعی نمودند تا خود را دوستدار اهلبیت رسول خدا(ص) نشان دهند، بار دیگر در مواجهه با فرزندان رسول خدا(ص) شیوه اعمال خشونت و ترور را در پیش گرفتند. بر این اساس کوتاه زمانی پس از امام جواد(ع) فرزندش امام هادی(ع) را به اجبار از مدینه کوچ داده و در سامرا که شهرک مخصوص سپاهیان عباسی بود جای دادند تا برکلیه لحظات آن حضرت(ع) نظارت داشته باشند. آن ایام بهدلیل انتشار خبر میلاد امام مهدی(عج) از منابع موثق، عباسیان به فراست دریافته بودند که موضوع ومصداق سقوط طواغیت و حکومتهای ظلم و جور به دست با کفایت حضرت مهدی(عج) آنان خواهند بود. از این روبا انگیزه پیشدستی وتغییردر مشیت الهی درصدد برآمدند تا قبل از تولد آن حضرت، رشته امامت را قطع و به خیال خود کانون تهدید را از بنیان برکنند. لذا در اقدامی شتابزده و بدون دست یازیدن حتی به بهانهای، امام هادی(ع) را بیش از بیست سال در محاصره دائم گرفته و جاسوسانی خانگی بر ایشان گماردند تا ارتباط آن حضرت با یاران و شیعیانش را قطع کنند. آن حضرت(ع) با وجود محدودیتها و فشارها، دست از نقشآفرینی نکشیده و با ایجاد شبکه «وکیلان صالح» و ترسیم خط رسالت برای آنان، ضمن عادت دادن پیروان وشیعیان به ایجاد ارتباط با پیشوای دینی از طریق فقیهان و عالمان صالح، توانست محدودیتها را بلا اثرکرده واهتمام بیشتری را صرف عصر غیبت نماید. حلقه وکیلان بهعنوان حلقه اتصال میان شیعیان و امام عمل میکردند و امام هادی(ع) از طریق آنان و با شیوههای ابتکاری، آموزههای مکتب را تعلیم میفرمود.عباسیان نیزکه ازهر وسیلهای برای دورکردن مردم از حاملان خط رسالت استفاده میکردند، برای مقابله با نفوذ و جایگاه آن حضرت(ع) در میان افراد جامعه، ابتدا به شیوه ترویج چهرههای به ظاهر علمی و مقدس در برابر امام هادی(ع) روی آوردند تا شاید از نفوذ آن حضرت بکاهند و با روش برپایی مجالس مناظره و طرح شبهات و سؤالات چیستان گونه و انحرافی، افکار عمومی را به اقطاب دیگری سوق دهند. اما از این طریق هم راه به جایی نبرده و طرحهای خود را شکست خورده یافتند. این موضوع «المعتز»خلیفه وقت عباسی را به شدت نگران کرده وبه چارهجویی واداشت.سرانجام وی برای جلوگیری از نفوذ بیشتر آن حضرت، دست به جنایت بزرگی آلود و امام هادی(ع) را در 42 سالگی به شهادت رساند. امام هادی(ع) کلیه مکارم و مناقب خاندان رسول خدا(ص)راکه خداوند به هدایت خاصه به آنان عنایت فرموده در خود جمع داشت و در تمام طول زندگی همواره رضای خداوند را برهرچیز دیگری
مقدم میداشت.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
نادیده گرفتن جواد عزتی، هادی حجازیفر و «آتابای»
-
از رنج بشر تا خلق اثر
-
در سرزنش نابرابری
-
عکس نوشت
-
#کرونا
-
حرکت رو به جلو جشنواره تجسمی فجر در دل رویدادهای ناگوار
-
استمرار رسالت با صیانت از اصالت های مکتب
اخبارایران آنلاین